English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (9264 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
outbound U مربوط به خارج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
off U خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
modal U 1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
modals U 1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
extramural U مربوط به خارج از دانشگاه
noncontiguous facility U تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
Other Matches
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
per U خارج از
aroint U خارج شو
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
off side U خارج از خط
externals U خارج
external U خارج
outside U خارج
forth of U خارج از
off U خارج از
outsides U خارج
abroad U خارج
out of tune U خارج
out [of] <adv.> U خارج [از]
out- U خارج
outed U خارج
externally U از خارج
non-combatants U خارج از صف
non-combatant U خارج از صف
non combatant U خارج از صف
outside [of] <adv.> U خارج [از]
outsides U در خارج
out-of- U خارج از
out U خارج
outside U در خارج
out of U خارج از
out of proportion U خارج از اندازه
discharges U خارج کردن
out of line U خارج از خط جبهه
out of phase U خارج از فاز
out of doors U خارج ازمنزل
out of door U خارج ازمنزل
from outside U از خارج [از شهر]
derail U از خط خارج شدن
derail U از خط خارج کردن
derailed U از خط خارج شدن
derailed U از خط خارج کردن
derailing U از خط خارج شدن
derailing U از خط خارج کردن
derails U از خط خارج شدن
derails U از خط خارج کردن
cross country U خارج از جاده
eccentrics U خارج از مرکز
eccentric U خارج از مرکز
from out of town U از خارج [از شهر]
out of action U خارج ازنبرد
tort U خارج از قرارداد
torts U خارج از قرارداد
away U دوراز خارج
discharge U خارج کردن
acentric U خارج از مرکز
outsides U به سمت خارج
outside U به سمت خارج
off center U خارج از مرکز
out U خارج از حدود
out U خارج بیرون
phase out U خارج کردن
endarch U متشکل در خارج
out- U خارج بیرون
out- U خارج از حدود
quotient U خارج قسمت
from the outside U از خارج [از جایی]
outed U خارج از حدود
outed U خارج بیرون
quotients U خارج قسمت
unship U خارج کردن
anieoro U از داخل به خارج
double out U 081 خارج
irrelevant U خارج از موضوع
inaccessible U خارج از دسترس
outbye U خارج از دور از
outboard bearing U یاتاقان خارج
alfresco U خارج از منزل
extraneous U خارج از قلمروچیزی
egress U خارج شدن
issue U خارج شدن
emissive U خارج شونده
issued U خارج شدن
issues U خارج شدن
oversea U خارج از کشور
over the side U خارج از ناو
off season U خارج از فصل
extra-marital U خارج از زناشویی
ouyby U خارج از دور از
out of turn U خارج از نوبت
exterritorial U خارج الملکتی
extramarital U خارج از زناشویی
extramundane U خارج دنیایی
To fall out. U از صف خارج شدن
extraction U خارج کردن
expulse U خارج کردن
overseas U خارج ازکشور
standaway U خارج از بدن
extraterritorial U خارج الارضی
popping U خارج شدن
neither here nor there U خارج ازموضوع
extrauterine U خارج رحمی
extravascular U خارج رگی
ejects U خارج کردن
ejecting U خارج کردن
extramarital U خارج ازدواجی
extragalactic U خارج کهکشانی
blow out U به خارج دمیدن
outdoors U خارج از منزل
submultiple U خارج قسمت
extra cosmical U خارج ازعالم
extra professional U خارج حرفهای
extra regular U خارج ازقاعده
without U بطرف خارج
inaccessible <adj.> U خارج از دسترس
bring out U خارج کردن
outbound U خارج ازمحدوده
void U خارج شدن
extra spectral U خارج طیفی
The train ran off the rails. U قطار از خط خارج شد
extracellular U خارج سلولی
ejected U خارج کردن
exit U خارج شدن
beside the mark U خارج ازموضوع
off duty U خارج از خدمت
to rule out U خارج کردن
abroad خارج از کشور
to pass off U خارج شدن
soto uke U دفاع از خارج
begone U خارج شو عزیمت کن
emigration U مهاجرت به خارج
abaxile U خارج از مرکز
not to the point U خارج از موضوع
nonsense U خارج از منطق
out of question U خارج از موضوع
off key خارج از مایه
foreign market U بازار خارج
beside the question U خارج از موضوع
exits U خارج شدن
off duty U خارج از نگهبانی
out-of- U در خارج بواسطه
ungracious U خارج از نزاکت
out of U در خارج بواسطه
fescennine U خارج ازاخلاق
to fall out U خارج شدن
eject U خارج کردن
ration U خارج قسمت سهمیه
lay on the table U از دستور خارج کردن
outwards U بطرف خارج بیرونی
greshams law U را از جریان خارج میکند
rations U خارج قسمت سهمیه
outre U خارج از حدود معمولی
outside grasp U گرفتن میله از خارج
defecated U خارج کردن مدفوع
quotient U خارج قسمت [ریاضی]
defecate U خارج کردن مدفوع
lie on the table U از دستور خارج شدن
outrange U خارج ازتیررس بودن
extrajudicial confession U اقرار در خارج دادگاه
exurbanite U ساکن خارج شهر
outwork U سفارش به خارج از شرکت
laymen U خارج از حرفه یا فن خاصی
obsolete U ازرده خارج شده
inbound traffic U مسیر خارج از کشور
immusical U خارج ازقواعد موسیقی
indelicate language U سخن خارج از نزاکت
endarchy U امتداد از مرکز به خارج
extramural U خارج از حصار شهر
extrajudicial U خارج ازصلاحیت قضایی
country clubs U باشگاه خارج از شهر
outward U بطرف خارج بیرونی
country club U باشگاه خارج از شهر
subliminal U خارج ازمرحله اگاهی
escalate U از مهار خارج شدن
layman U خارج از حرفه یا فن خاصی
outworker U کارگر خارج ازخانه
subliminally U خارج ازمرحله اگاهی
ablate U بریدن و خارج کردن
seceded U از عضویت خارج شدن
secede U از عضویت خارج شدن
spews U با فشار خارج کردن
spewing U با فشار خارج کردن
Recent search history Forum search
2off-season
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
2purchase off the registry
2purchase off the registry
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1life cycle ceremonies
1It's not business to you
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com